- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شهادت حضرت علی علیه السلام
که دیده بی کـفـنی را کفن کند بـدنــی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بـشـوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان نـاطق قـرآن حسن حنـوط ببندد عجب لب و دهنی را سـرِ شکسته و خـوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود زغصه و دردی شبانه غسل وکفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر وساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کـفنِ خود گــذاشت پیـرهنی را و آن امام اسیری که در میـان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیــه عمه فنـا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتــیــلِ قلـیـلت قبـول کن بدنی را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
در حـريـمـت شـفا نميخواهم آتـشـم زن دوا نـمـيخــواهــم لـحــظـۀ اسـتـجـابـت روضـه از شـمـا جـز شمـا نميخواهم خاك پای تو كيميای من است جز همين كـيـمـيـا نميخواهم تا اسـيــر حـسـيــن تو هـستـم دلــی از غــم رها نميخواهم من حـسيـنی و حـيـدريـم، پس بی نجف، كـربـلا نميخواهم «مست مست و قلندر استم من خاك نعـلـيـن قـنـبر استم من» ابــتــدا، انــتــهــا نــداری تـو جـز خــدا آشـنــا نــداری تــو آيــــۀ اعـــظـــم خـــداونـــدي كي، چگونه، كـجـا نـداری تو همـۀ ســائــلان تـو شــاهــنــد ســائــل بـيــنــوا نــداری تــو فرش اين خانه بال جبريل است قــالـي نــخنــمــا نــداری تــو با سرت عرش هم شكسته ولي روضـۀ «بـوريـا» نـداری تو «شب اسير سپيدهي سحرت» عالمي مات جــلــوۀ پـســرت آمــدم تـا در ايــن شـب آخــر مثل اين كـاسـههای پـشت در مـرحـمـي آورم برای ســرت گرچه اين را نميكـنـم بــاور كه دوايی برای اين سر نيست كه سـر تـو نـمـيشـود بـهـتـر كـه امـيــد يـتــيــمهــا امـشـب ميرود پيش حـضـرت مــادر كه در اين شـهـر بيليـاقـتها نيمه شب دفن ميشود حـيـدر شب، غـريـبـي، تـلاطـم دريـا شب مدينه، نجـف، غم زهـرا اسم مـادر رسيد و غـوغـا شد گـره از كـار بـسـتـهام وا شـد بايد امشب به روضه برگردم: بی تو حيدر عجيب تنـهـا شد قدرِ شبهای قــدر! بعد از تو خانه، قـبـری بـرای مـولا شد امـشـب آغــاز بـهـتــری دارد شب وصل علی و زهــرا شد غـم اگـر رنگ مــادری دارد گـريـه هم بوی بـهـتـری دارد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی
دور شمع پیکرت، گردیده ام خـاکسترت ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت از نفس های بلـندت میل رفتن می چـکد حق بده امشب بمیرم در کـنـار بسترت تا نگیرد خـون تـازه گوشـۀ تـابـوت را مـهـلـتـی تا که ببـندم دستـمالی برسرت حیف شد، از آن همه دلواپسی کـودکان کاسه های شیر مانده روی دست دخترت کاش میمردم نمیدیدم به خاک افتاده است هیبت طـوفـانـی دلـدل سـوار خـیـبـرت خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت شهر کـوفـه تا نـگـیـرد انـتـقــام بدر را دست خود را بر نمیدارد پدر جان از سرت می روی اما برای صد هزاران سال بعد میل احسان می نماید غـیرت انگشترت
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی
حالا که نیست مادر من هست دخترت حـتـی حسیـن هم به فـدای تو و سـرت از مسجد مـدیـنـه که خـیری نـدیـده ای یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت دل شـوره ام شبـیـه هـراس مدینه است رنـگ کـبــود پر شده در دیــدۀ تَــرت آیا زمان رفـتـن تو سوی مــادر است؟ خیلی به یاد فـاطـمـه ای، روز آخــرت چه ضربه ای زدند که ای کاش میزدند آن ضربه را به جای تو بر فرق دخترت چه ضربه ای زدند که ابرو شکاف خورد چه ضربه ای زدند که افـتـاد پـیـکـرت خون از بدن کنار زدن عادت من است آن روز خون سینه و حالا سحـر سرت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام
آئـیـنـه ای و سـهــم دلـت آه مـی شـود وقتی که هم نوای غـمت چاه می شود غـرق عزای فـاطمه هستی هـنوز که ايـنـقـدر ناله های تو جـانکـاه می شود در چشمهات طاقت ماندن نمانده است شب رفتني شده ست و سحرگاه می شود خـون سرت دهد به زميـن بـاز آبــرو وقـت ظـهـور سـرّ فـدیـنــاه مـی شــود تو مي روي و دست يتيمان تو چه زود از آسـتـان لـطـف تو کـوتــاه می شـود امروز اگر که فرق شما را شکسته اند در کـربـلا چه با سـر آن ماه می شود در ازدحـام نـیـزه و شمشیـرها سرش آمـــادۀ ســـلــوک الــی الله مــی شــود از اشـک خـيـز عـلـقـمه تا شامِ هلهله بـا بـي کـسـِّي قـافـلـه هـمـراه می شود
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
شهر! آرامش بگیر، آهسته ترکت میکنم چند سالی باتو بودم، رفع زحمت میکنم در مقامم آیه های «هـل اتی...» آمد ولی یک نـفـر بر پیکـرم باشد قـناعت میکنم انتظار همسرم را می شکم اما بس است ازهمان روزی که رفت احساس غربت میکنم مثل هر روز خـدا رد سـلامـم می کـنـید مثل هر روز خـدا با چـاه خـلوت میکنم یاد آن لحن قنوت هر شب و روز شما... همچنان بر مردم این شهر خدمت میکنم آه، من رفتـم ولی ای قـاتـل زهـرای من گریه تا مـرگم به یاد آن مصیـبت میکنم چند خطی هم برای روضه اش می آورم از همین جا قتلگاهت را زیارت میکنم: «آه فـرزنـدم، تـرک برداشتـه لبهـای تو اکبرم، آب گـلـو را با تو قسمت میکنم» انـتـظـار مـنـتـقـم تـسـکـیـن قلبم می دهد حیف دارم غیبتت را کم کم عادت میکنم!
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
جادۀ وصل عـلـی و فـاطـمه هموار بود لـحـظـۀ پـرواز روح حـیــدر کـرّار بود رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش یعنی اینکه جوشش زخم سرش بسیار بود گوشۀ خانه به سر قـرآن گرفته زینـبـش بر لبش امّن یجـیـب و ذکر استغفار بود چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت گویـیـا آمــادۀ رفـتـن به ســوی یـار بود بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود! یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود غصّۀ خانه نـشـینی و غـم سـی ساله اش پیش چشمش میگذشت و غرق این افکار بود مـاجـرای کوچه و روی کـبـود فـاطـمـه مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود آنچه که شـیـر خدا را بر زمین انـداخته ضربۀ تیغ عدو نه ... تیزی مسمار بود آمد استقبال او با شـاخۀ گـل، هـمـسرش روی دستش غـنچۀ شش ماهۀ خونبار بود
: امتیاز
|